نقدی بر شما هم جرات دفاع از باورهایتان را دارید... :بگذارید در فضای راحت حرف بزنم

یزدفردا "در پی انتشار مطلب شما هم جرات دفاع از باورهایتان را دارید...  نوشته دکتر محمد حسن نجفی در یزدفردا یکی از خبرنگاران (که البته نام ایشان در یزدفردا محفوظ است) نقدی بر مطلب منتشره نگاشته اند که عینا منتشر می گردد .

بگذارید در فضای راحت حرف بزنم

آقای نجفی عزیز

چند زمانی است قلم نوشتن را کنار گذاشته ام و فقط خواننده ام. ولی متن عاشقانه شما در مورد اقای باقری عنان از کفم برد که چرا چیزکی ننویسم. می دانم زمان خوبی نیست برای نوشتن . بازهم یک انتخابات بسیار سرنوشت ساز است و فضای احیانا ملتهبش!

از رشادت های آقای باقری نوشته اید، از ایده های خلاقانه نظامی ایشان ، از لبخند همیشگی ایشان و سایر خصوصیت های یک چریک، یا به قول شما فرمانده سپاهی.

آن زمان که خرمشهر آزاد می شد، من هنوز در گهوار بودم ، نه اصغر باقری می شناختم و نه سایر همرزمانش را. فقط آلبوم قدیمی پدر، چند عکس قاب گرفته برخی اقوام دورو نزدیک روی دیوار خانه مان و فیلم وسریال ها، مرا به جنگ می برد. نه از مزایای اختراع سنگرکن خبر دارم و نه احساس نیازی به آن پیدا کرده ام.

وقتی آقای باقری را شناختم که ایشان فضای آزادگونه نوشتن و حرف زدن شهروندی را به سنگری برای پرتاب بمب بداخلاقی علیه مدیران وقت تبدیل کرده بود.

گویی توان کنترل قلمش را نداشت، می نوشت، می نوشت ، از حرف های درگوشی شبانه رفقا ، از بولتن های خاصی که می خواند و قول داده بود جایی نگوید، آقای باقری اگرچه از ابزار نوین اینترنت استفاده می کرد ولی به نظرم اخلاق را زیر پا گذاشته بود. (این جمله آخری حرف یکی از شخصیت های استانی است که اصغر آقای قصه شما سنگش را برای امام جمعه ی به سینه می زد، زمانی که در کسوت خبرنگار نظرش را در مورد یادداشت های وبلاگ اقای باقری پرسیدم. این را گفتم تا نگویید ملاک اخلاق نیک و بد در نزد ما یکی نیست)

جمله زیبایی برایش نوشته اید: "اصغر باقری اینروزها در بیابان برهوت بد اخلاقی های سیاسی به دنبال یافتن مینهای مخرب ضد دین و فرهنگ است"... .

در این تشبیه یک برهوتی ساخته اید و ادم هایی که اخلاق ندارند و چریکی که مین این بداخلاقی ها را خنثی می کند . کمی دقت کنید همه اش ساخته خودتان است.

این مملکتی که امروز برهوت و بیابان خطابش کردید، اوضاع اجتماعی فرهنگی جامعه که خوشبختانه چندسالی هست اصلاح طلبی در راس امور نبوده که خرابش کند و مهمتر از همه فضای مخرب بی فرهنگی و نقصان پارامترهای اجتماعی، همه اش ساخته شما و همفکران شماست.

وقتی دروغ گویی در یک جامعه یک امر عادی تلقی می شود، وقتی بددهنی کردن و توهین امری روزمره قرار می گردد و همه این بداخلاقی ها از ناحیه دوستان اقای .... است، فکر می کنم دیگر حق ندارید اینگونه به ناز و نوازش کسی بپردازید که خود شروع کننده برخی از این رفتارها در گذشته است.

به اقای باقری بگویید وقتی داشتید مین خنثی می کردید گویی بد عمل کرده اید و اینک این دوران هجر از آثار ترکش آن مین است.

کمی به کتاب پناه ببرید. خصوصا شعر ! یک پیشنهاد هم برایتان دارم. این شعر را زمزمه کنید: روزی ز سرسنگ عقابی به هوا خواست ....

اردتمند

یک خبرنگار (نام محفوظ)

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا